روزهای ماه یازدهم آیاتای جان..
سلام آیاتای عزیزم امروز بعد از کمی تأخیر میخوام از کارهای جالب و غافلگیرانه این روزهات بنویسم که چه شیطون و بانمک شدی. اول اینکه توی مهد ظاهرأ خیلی برات وقت میزارن، یعنی اینجوری بگم که خیلی ازشون انرژی میگیری. چون دوستت دارن و ظهر که تحویلت میگیرم گزارش کارهای اون روز و چطور غذا خوردنت رو میدن، لابه لای صحبت هاشون متوجه میشم که حسابی بهت میرسن. دستشون درد نکنه. از همین جا گرم و صمیمی ازشون سپاسگزاری می کنم. خلاصه اینکه توی مهد خیلی چیزا یاد گرفتی. مثلأ امروز با موزیک شاد تلویزیون خودتو تکون میدادی و من ذوق مرگ .. حالا چجوری دست زدن و ذوق کردن همزمانت بماند که چه میکنی با احساسات ما .. بعد هم اینکه تمرین ایستادن میکنی، دستات رو ...